هیربدهیربد، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره

هیربد هدیه ی خدا در کریسمس

الان دیگه هیربدجونی برای خودش ماشالله مردی شده ، خواهرش هم دیگه نمیرسه به وبلاگ برادرش سربزنه الان هم بادیدن وبلاگش تمام خاطراتم زنده شد❤️

پارک وعکس

توی خونه بودیم که تصمیم گرفتیم بریم پارک وهمگی حاضرشدیم رفتیم پارک کلی خوش گذشت اینم عکساش درحال اماده شدن جدیدا هروقت ازت عکس میگیرم خودتوموش میکنی وبابدبختی میشه یه عکس ازت گرفت که خودتو موش نکرده باشی توراه  "اصلادوست نداشتم وقتی میام ازسرسره پایین مامان جون کمکم کنه دوس دارم خودم بیام پایین" "ووقتی سرخوردم این شکلی شدم که مامانی زودی گرفتم تاخدایی نکرده نیفتم" "ببینید چه قد خوشجلم من بگیدماشالله" "ووقتی رسیدیم خونه بانارنگی ازخودم پذیرایی کردم که مامانی میگفتن نخورحساسیت میاره ولی کسی گوشش بدهکارنبود." واییییییییی چه قدر ترش بود "بعد خواهری اومدتخمه بخوره که منم دلم خواست خواهری هم بهم...
25 مهر 1392

خبردندون دراوردن و کارهای هیربدجوجه

یه خبرخیلییییییی خوب داداش گلم دندون دراورد هوراااااااااااااااااااااا   اون دندونی روکه من آبی کردم شما اول درآوردی و بعددندون کناریشو هم درآوردی ماشاا... نانازی خواهری.  اینم عکس اش دندونی  که مامانی زحمت کشیدودرست کردبه به خیلی خوش مزه بود اینم بابایی به مناسبت 8 ماهگی شماخرید مبارکه داداشه گلم حالابریم سراغ عکسااااااااااا اینم هیربد جوجه سوارجاروبرقی گفته بودم خاله لیلا جونوایساجون اومدن خونمون بعدمامان کیک شکلاتی به مناسبت تولدخاله لیلادرست کرده بوداینم عکساش اینم یک عکس ازاولین خرابکاری هیربدجان زدنمک دون روشکست هیربددرحال خوردن سنگک اینجاهم دا...
25 مهر 1392

اولین کلمات وخبرهای مهم

وایییییییییی چندتاخبرخیلییییییییییی مهم داداش گلم قربونت برم من الهی بالاخره تونستی اسم منو بگی الهی فدات بشم این قدرخوشگل میگی هستی که حدنداره البته هستی نمیگی میگی هدتی چندتاکلمه دیگه هم یادگرفتی مثل اومد به اومدمیگی اومه بابا وماما هم میگی امی هم میگی ینی شیر دورت بگردم منننننننننننننننن یه خبردیگه هم هست دستتو میگیری به مامانیو وایمیستی بعدکه دستتو ول میکنی 5 ثانیه می ایستی بعدمیخوری زمین آفریننننننننننننننن به داداشی باهوش خودم گاهی وقتاهم دستتو میگیری به روروئکت و من روروئکتومیکشم توهم همراهش حرکت میکنی همیشه هم عادت داری روی نوک پا حرکت کنی کف پاتوزمین نمیذاری داداشه گلم مریضیت خوب شدوخداروشکردیگه مثل قبل غذامیخوری آخه تومدتی که مریض...
25 مهر 1392

آهای آهای خبرررررررررر

سلامممممممم داداش جونم الان که دارم برات مطلب مینویسم به شدت مریضی الهی من بمیرم برات تب شدیدی داری همش ناله میکنی اسهال استفراغ شدیدهم شدی   کلی هم پاشویه ات کردیم امافایده ای نداشت تبت اصلا قطع نمیشه  خیلی بی حالی وگریه میکنی دکترهم بردیمت گفتن ویروسیه . بهت شربت داد اماهنوزکه هیچ تغییری نکردی  ایشاله زودخوب شی  داداش جونم چندروزپیش خاله لیلا جو ن وآیساجونی اومدن خونمون وتولدخاله لیلابود خاله جون تولدت مبارک مامانی هم به افتخار خاله جون یه کیک کاکوئی درست کردن خیلی هم خوشمزه بود. . یکی ازچیزهایی که خیلی دوست داری دلستره عاشق دلستری اگه دلستره تلخم باشه بازمیخوری خیلی دوست داری   وعاشقه اینی که وقتی مامان خون...
14 مهر 1392

ادامه عکسا

هیربدو باباجونی توحرم امام رضا اینم ایسان جون دخترعممون نتونستم یه عکس درست وحسابی ازش بگیرم بس تکون میخورد     هیربد درحاله گیتارزدن    اینجاساعت خونه مامانبزرگ ایناروبرداشتی  مامانی گفت ساعت روبده توهم دادی افرین به داداشی حرف گوش کن خودمممممم هیربدوطاها جون   هیربدبارورئکش   اینم عکس های که گفتم عکساتموم شد قربونت برم داداشه گلم دوستت دارم قدر یه دنیا     ...
4 مهر 1392
1